حوالی سال 1230 ه.ش:مرد: دخترهء خیر ندیده! من تا نکشمت راحت نمیشم! اصلا” اگه نکشمت خودم کشته میشم!زن: آقا ، حالا یه غلطی کرد! شما بگذر.
پسر به سفر دوری رفته بود و ماه ها بود که از او خبری